کوین کری در مقاله اخیر خود در کرونیکل، «کلاهبرداری بزرگ در مقطع کارشناسی ارشد» توضیح میدهد که چگونه کالجها برای مدرک کارشناسی ارشد در رشتههای کمدرآمد مانند روانشناسی مثبت یا فیلمسازی، هزینههای گزافی را از دانشجویان دریافت میکنند. وضعیت تکان دهنده است. به هر حال، ما انتظار نداریم که کالج های غیرانتفاعی با دانشجویان مانند طعمه رفتار کنند. همانطور که کری اشاره می کند، بازار کارشناسی ارشد نسبت به بازارهای کارشناسی و دکترا کمتر تنظیم شده و کمتر تابع «هنجارهای تاریخی» است. بنابراین، دنیای مدارک کارشناسی ارشد بیشتر از سایر بخشهای اقتصاد دانشگاهی شاهد جمجمهکاری است.
این شرکت ها به کالج های مشکل دار کمک می کنند تا برنامه های آنلاین را راه اندازی و به بازار عرضه کنند. سپس نصف یا بیشتر از دلار شهریه را خارج می کنند.
تمرکز کری بر روی کالجهای پیشرفتهای است که از شهرت خود برای جدا کردن دانشجویان بیش از حد خوشبین از پولشان سوء استفاده میکنند. من در موسسه ای کار می کنم که پویایی متفاوتی در کار است. در اینجا، در سطح وسیع میانی آموزش عالی آمریکا، جایی که نام کالجها اغلب شامل دستورالعملهایی برای یافتن آنها میشود، این دانشآموزان طعمه نیستند، بلکه خود کالجها هستند. شکارچیان در اینجا مدیران برنامههای آنلاین هستند یا OPM ها اینها شرکت های خصوصی هستند که به کالج هایی که فاقد سرمایه، تخصص یا اعتماد به نفس هستند برای راه اندازی برنامه های آنلاین کمک می کنند. معاملات آنها با کالجها اغلب مشمول توافقنامههای عدم افشای اطلاعات است، بنابراین به سختی میتوان جزئیات این ترتیبات را مشخص کرد. اما به طور کلی، OPM ها پول مورد نیاز برای طراحی برنامه جدید را فراهم می کنند و راهنمایی هایی را در مورد نحوه انتقال یک برنامه حضوری موجود به صورت آنلاین ارائه می دهند. هنگامی که همه چیز آماده شد، آنها بازاریابی و استخدام را انجام می دهند. در ازای آن، آنها خواهان کاهش عمل هستند. معمولاً این بدان معناست که آنها 50 درصد یا بیشتر از شهریه را دریافت می کنند، اما گاهی اوقات بسیار بیشتر از این است. در یک ترتیب فاجعهبار، دانشگاه کنکوردیا در پورتلند – که از آن زمان درهای خود را بسته است – 75 تا 80 درصد از شهریهای را که یک مدرک کارشناسی ارشد آنلاین در آموزش به ارمغان میآورد، به HotChalk، یک OPM پرداخت کرد. در دنیای من، OPM ها مدارک گران قیمت را در زمینه های مبهم مانند روانشناسی مثبت ارائه نمی دهند. در اینجا، OPM ها مدرک کارشناسی ارشد می خواهند که اعتبار مطلوبی را در زمینه هایی که خود را به مقیاس پذیری می دهند، ارائه دهد. کهن الگو استاد علم در آموزش است. در اکثر ایالت ها، یک راه مطمئن برای معلمان برای افزایش حقوق، گرفتن مدرک کارشناسی ارشد است. این باعث می شود MSE اعتباری با بازگشت مستقیم و فوری برای گیرنده آن باشد. این بازار همچنین یک بازار بزرگ است – نه تنها معلمان زیادی وجود دارد، بلکه گردش مالی زیادی نیز در این زمینه وجود دارد، بنابراین تعداد افرادی که این مدرک ها را می خواهند زیاد است. بهتر از آن، این برنامه ها به آزمایشگاه یا هر چیزی که به راحتی نمی توان به صورت آنلاین انجام داد، نیاز ندارد. برنامههای کمهزینه و با حجم بالا مانند این، OPMها را مانند مگسها به سمت عسل میکشاند. در اینجا در ایالت آرکانزاس، رابطه ما با Academic Partnerships، یک OPM، در سال 2009 آغاز شد (که در آن زمان Higher Ed Holdings نامیده میشد)، با کارشناسی ارشد علوم در برنامه آموزشی در پاییز 2010، ما جهش 10 درصدی در ثبت نام کلی خود را به رکورد 13438 گزارش کردیم. ثبت نام کالج آموزش 43 درصد افزایش یافته است، که بیانیه مطبوعاتی ما با احتیاط آن را به رشد "آموزش از راه دور" نسبت داد. ما قبلاً قانون اول OPM Club را یاد گرفته بودیم: هرگز تصدیق نکنید که از OPM استفاده می کنید. اکنون، 11 سال بعد، Academic Partnerships تقریباً تمام برنامه های تحصیلات تکمیلی ما در آموزش، از جمله Ed.D را "مدیریت" می کند. در مناطق دیگر، آنها پولسازانی مانند استاد مدیریت دولتی و کارشناسی ارشد مدیریت مهندسی را انتخاب کرده اند. در پاییز امسال ما 13772 نفر ثبت نام کرده ایم. این مقدار نسبت به رکوردهای پنج یا چند سال قبل ما کمی پایین تر است، اما در مقایسه با موسسات مشابه، این عدد بسیار خوب به نظر می رسد. اما همه چیز خوب نیست. در سال 2010، زمانی که افزایش 10 درصدی ثبت نام خود را تجربه کردیم، تنها تعدادی از برنامه های ما از طریق مشارکت های علمی اجرا می شد. با این حال، پاییز امسال، دانشآموزان «یادگیری از راه دور» ما تقریباً 40 درصد از ثبتنام ما هستند.
علیرغم ثبت نام به طور اسمی پایدار، ما از یک بحران بودجه به بحران دیگر هجوم آورده ایم.
طبق تحقیقاتی که اخیرا توسط بنیاد قرن منتشر شده است، وضعیت ما منحصر به فرد نیست. در یافتهای که به عنوان یک «بمب» توصیف میشود، نویسنده دانشگاههایی مانند دانشگاه من را بهعنوان «از درون تصاحب شده» توصیف میکند. محققان بر اساس دهها پاسخ به درخواستهای سوابق عمومی که بنیاد به کالجهای دولتی ارسال کرد که آنها میدانستند مشارکت گسترده OPM دارند. دریافت که «یک OPM حدود 40 درصد از کل دانشجویان دانشگاه ایالتی جنوب شرقی اوکلاهما و دانشگاه ایالتی آرکانزاس را جذب می کند. و در دانشگاه لامار در تگزاس، بیش از نیمی از کل ثبتنام مدرسه توسط یک OPM استخدام میشود.» اگر این نمونه کوچک نمایانگر آنچه در کالجهای همکار OPM در سراسر کشور میگذرد، بازار زیادی در دست OPM است. . همچنین بسیاری از کالجها زیر دست کسبوکارهای خصوصی هستند.
ادمون دی هارو برای The Chronicle
عواقب مالی این امر بسیار ناگوار است. علاوه بر این واقعیت که OPM ها بخش زیادی از شهریه را از این برنامه ها می گیرند، این مورد نیز است که اکثر دانش آموزان در این برنامه ها هزینه های مشابهی را با دانشجویان داخل دانشگاه پرداخت نمی کنند. این موضوع در مؤسسات متوسطتری مانند من که در آن هزینهها منبع بزرگی از درآمد هستند، بسیار مهم است. در اینجا در ASU، قانون سرانگشتی این است که سه دانشآموز در برنامهای که توسط OPM اجرا میشود، لازم است تا درآمدی برابر با یک دانشآموز در محوطه دانشگاه ایجاد کنند. دانشجویان آنلاین در خوابگاه زندگی نمی کنند، برنامه غذایی نمی خرند، و بلیط پارکینگ دریافت نمی کنند، که همه اینها درآمد کمکی را کاهش می دهد. در نتیجه، علیرغم ثبت نام به طور اسمی پایدار، ما از یک بحران بودجه به بحران دیگر می گذریم. پول کمک مالی کووید ممکن است ما را به طور موقت از عواقب درهم تنیدگی ما با مشارکت های آکادمیک محافظت کرده باشد. اما اکنون به نظر می رسد که جوجه ها برای جوجه کشی به خانه آمده اند. ما در حال حاضر درگیر یک مطالعه قابلیت اجرای برنامه هستیم که تقریباً به طور قطع مقدمه ای برای کاهش است. حتی اگر تعداد ثبتنامهای ما کمی بیشتر از سال 2010 باشد، به نظر میرسد دیگر نمیتوانیم برخی از برنامههایی را که در آن زمان پشتیبانی میکردیم، بپردازیم. یک بخش کلیدی از مدل کسبوکار OPM ارائه مدرک از طریق کالجهای آجر و ملات سنتی است. بسیاری از بازیگران در این زمینه آموزش انتفاعی را شروع کردند و سپس زمانی که صنعت انتفاعی تحت نظارت فدرال قرار گرفت، به مدل OPM روی آوردند. آموزش آنلاین اغلب به عنوان روشی نوآورانه برای ارائه آموزش عالی بدون هزینه نگهداری از یک محوطه فیزیکی ارائه می شود (حداقل، قبل از اینکه کووید آن را به عنوان پسر عموی فقیرانه و دلگیر آموزش واقعی معرفی کند) ارائه می شود. اما مردم بهطور موجهی نسبت به کالجهای انتفاعی و آنلاین 100 درصدی مشوق هستند. یک پردیس فیزیکی هالهای از اعتبار را میبخشد که انتفاعیهای آنلاین فاقد آن هستند. نبوغ مدل OPM این است که برنامههای پولساز کالجهای انتفاعی، مولد اعتبار و به راحتی مقیاسپذیر را با احترام ظاهری که با مؤسسه عمومی که دارای یک پردیس واقعی و یک تیم فوتبال است. بهتر از همه، هزینه اجرای پردیس (و گودالهای پولی مانند برنامههای فوتبال) را به دانشجویان حضوری و مردم منتقل میکند. هزینه پرداخت برای برنامه های دانشگاهی ضروری اما زیان آور مانند ریاضیات، زبان ها یا فلسفه بر عهده کالج است. ورزشهای دو و میدانی، قوانین فدرال، اعتبارسنجی، دفاتر تنوع، خدمات غذاخوری، خدمات بهداشتی دانشجویی، رودخانههای تنبل، پارکینگ و غیره نیز همینطور است. نمای ملات کوچک می شود، تناقضات سیستم آشکارتر می شود. وقتی تقریباً 7000 دانشجو در برنامههای سنتی در محوطه دانشگاه برای پردیسی که با بیش از 12000 دانشجو ایجاد شده است هزینه میکنند، این یک بار بزرگ و نابرابر است. این که ما به کاهش برنامهها فکر میکنیم، نشانهای است که «مشارکت» ما فشارهای ناپایداری را بر مؤسسه وارد میکند. این نوع فشارها، کالجها را به مکانهای تاریک اخلاقی سوق میدهد. به گفته بنیاد قرن، در دانشگاه لامار، وجود یک کمیته راهبری که نیمی از نمایندگان آن از مشارکتهای آکادمیک هستند، نشاندهنده نفوذ بیش از حد شرکت بر امور سازمانی است: «شهریه و هزینهها برنامهها را تجزیه و تحلیل میکنند. تغییرات خط مشی پذیرش نیز مورد بحث قرار می گیرد، با نمایندگان [Academic Partnerships] که بر «تأثیر درآمد» سیاست پذیرش در بحث با تیم لامار تأکید می کنند.
با کاهش تعداد دانشجویانی که در محوطه دانشگاه هزینه هایی را پرداخت می کنند که از نمای آجر و ملات پشتیبانی می کنند، تناقضات سیستم آشکارتر می شود.
چرا کالجها اینقدر سریع دست به چنین معاملاتی میزنند؟ برای بسیاری از آنها، احتمالاً به این دلیل است که غالباً پول زیادی وجود دارد یا ثبت نام های جدید باعث می شود به نظر برسد که آنها خوب عمل خواهند کرد. دیگران احتمالاً نگران این هستند که اگر به این مشارکتها نپروندند، کالج دیگری در نزدیکی این کار را انجام میدهد و دانشجویان و درآمد را با خود میبرد. روسا برای آوردن پول تحت فشار خاصی هستند. و زمانی که کالجها این قراردادها را امضا کردند، خروج از آن دشوار است. به نظر میرسد اوضاع در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، جایی که رئیس دانشکده مددکاری اجتماعی به اتهام رشوهگیری متهم شده، تغییری نگرانکننده داشته است. او متهم است که در فعالیتهای غیرقانونی نه به خاطر منافع شخصیاش، بلکه برای تأمین درآمد در برنامهاش پس از پایان سیل اولیه نقدینگی حاصل از معامله با شرکت مدیریت برنامه آنلاین 2U، متهم شده است. کوین کری در توییتی هشدار داد که وضعیت USC نشان میدهد که «دانشگاهها باید مراقب باشند که چه اتفاقی میافتد زمانی که رئیسهای خود را به افراد تجاری تبدیل میکنند که هر طور که میتوانند از برندهای ارزشمند خود پول درآورند.» من نمیدانم راه حل این موضوع چیست. ، اما مقداری شفافیت یک شروع خواهد بود. دانشگاه ها در مورد معاملات خود با مدیران برنامه های آنلاین گیج هستند. خود OPM ها ترجیح می دهند از سایه کار کنند. دلیلی برای این وجود دارد: هر دو طرف می دانند که جزئیات روابطشان بد به نظر می رسد. در حال حاضر، هیچ الزامی وجود ندارد که کالج ها ارتباط خود را با OPM ها گزارش دهند. دانش آموزان نمی دانند چه زمانی برنامه های آنها از طریق OPM اجرا می شود. همچنین دانشجویان، مردم، یا مقامات ایالتی و فدرال نمی دانند که چند درصد از شهریه این برنامه ها به OPM می رسد. اگر، همانطور که به نظر می رسد ممکن است، موسسه ای مانند من یک پنجم یا بیشتر از درآمد شهریه خود را برای یک شریک انتفاعی ارسال کند، این یک معامله بزرگ است. من متنفرم که هر کسی را با شرایط گزارش اضافی زینت بدهم، اما این باید اطلاعات عمومی باشد. رونوشت ها همچنین باید نشان دهنده نحوه اخذ مدرک باشد. اگر کاملاً آنلاین به دست آمده باشد، باید در رونوشت ذکر شود. طرفداران برنامه های آنلاین ادعا می کنند که آنها معادل رقبای حضوری خود هستند. اگر این درست است، نباید هیچ اعتراضی وجود داشته باشد. OPMs درگیر یک رابطه مضر و انگلی با آموزش عالی هستند. از آنجایی که پرده ای از رازداری این معاملات را پنهان می کند، نمی توان فهمید که این مشکل چقدر گسترده است و تعداد کالج ها آنقدر عمیق هستند که OPM های آنها کسانی هستند که هدف را به چالش می کشند. زمان آن فرا رسیده است که جزئیات این روابط دردسرساز را آشکار کنیم. .