مدارک دانشگاهی دارایی هستند. یا حداقل آنها به اندازه کافی دارایی هستند که بسیاری از مردم مایل به قرض گرفتن مقادیر زیادی پول برای به دست آوردن آنها هستند. مدارک تحصیلی بخشهای ارزشمند بازار کار را باز میکنند و بازدهی را در قالب غرامت اضافی به دست میآورند که میتوان از آن برای پرداخت وام استفاده کرد. مدارک تحصیلی، مانند خانهها، نقاط عطف حیاتی در مسیر استاندارد به سوی رفاه هستند. از آنجایی که افراد تمایل دارند اولین مدرک تحصیلی و خانه خود را زودتر در بزرگسالی دریافت کنند، زمانی که دارایی های مالی کمتر و اعتبار کمتری دارند، منطقی است که دولت به وام هایی که برای دریافت آنها استفاده می شود یارانه پرداخت کند. اما مدارک تحصیلی نیز دارایی نیستند. معنای سنتی کلمه با پذیرش بیش از حد ایده مدرک تحصیلی به عنوان دارایی، ما یک معماری خط مشی آموزش عالی ایجاد کرده ایم که به روش های مهمی کار نمی کند. دارایی های مالی سنتی قابل تعویض هستند. می توانید یکی را بفروشید و از پول آن برای خرید دیگری استفاده کنید. وقتی سرمایهگذاران خردهفروشی سهام یک شرکت را خریداری میکنند، احتمالاً به حق رای حاکمیت شرکتی که همراه با سهام آنها میآید اهمیت چندانی نمیدهند. سود سهام، گاهی اوقات مهم است. عمدتاً، قیمت چیزی است که اهمیت دارد. به همین دلیل است که سیاست گذاران دارای فکر اغلب سیاست آموزش عالی را تقریباً منحصراً از نظر قیمت ها می بینند. برای کمک به دانشجویان، کالج را ارزانتر یا رایگان کنید. هزینه وام گرفتن را با یارانه دادن به بهره به نرخ های پایین تر از بازار کاهش دهید. بدهی های معوق را پس از تعداد معینی از پرداخت های مقرون به صرفه – یا شاید به یکباره ببخشید.
مدارک دانشگاهی مانند ترکیبی از خدمات و مالکیت معنوی است که توسط یک بازار آزاد خصوصی ارائه می شود که به طور مزمن مستعد شکست است.
همچنین به همین دلیل است که سیاست گذارانی که تمایل کمتری به تحصیل رایگان و بخشودگی وام انبوه دارند، بدهی دانشگاه را در شرایط مالی کلاسیک اخلاقی می بینند. دانشآموزان با میل و رغبت تصمیم گرفتند برای خرید چیزی ارزشمند پول قرض کنند، درست مانند یک خودرو یا خانه. بنابراین، آنها باید وام های خود را پس بدهند و اگر این کار را نکنند، مشمول رحمت صنعت وصول بدهی شوند. اما مدارک تحصیلی – اصلاً قابل تعویض نیستند. آنها را نمی توان مجدداً فروخت یا سلب مالکیت کرد یا آن ها را بسته یا اوراق بهادار کرد. آنها به خودی خود چیزی جز خاطرات و گاهی اوقات دوست داشتنی به دست نمی آورند. مردم نمی توانند مدرک بفروشند و از درآمد آن برای بازپرداخت وام های خود استفاده کنند. بدهیهای دانشگاه در ورشکستگی کاملاً غیرقابل پرداخت هستند، دقیقاً به این دلیل که بانکها در برابر ناتوانی در بازپسگیری مدارک آسیبپذیر هستند. ماهیت عمومی داراییهای مالی به راحتی تبدیل به زبانی شده است که ما برای توصیف آموزش عالی از آن استفاده میکنیم. هزاران بخش فکر کرده اند که "آیا دانشگاه ارزشش را دارد؟" دانشگاه، مفرد؟ فقط یکی؟ آیا کسی می پرسد، "آیا یک ماشین ارزش آن را دارد؟" کالج واحد این فرمول، در ذهن مردم، یک سیستم واحد است که در آن دانش آموزان به طور جداگانه با "تناسب" سازمانی مناسب و هزینه های شهریه و بسته های کمک مالی به سادگی تطبیق داده می شوند. منعکس کننده ترکیبی مستقیم از هزینه های آموزش و پرورش و آنچه خانواده ها می توانند پرداخت کنند. در حالی که معیارهای پذیرش ممکن است متفاوت باشد، استانداردهای آکادمیک در سراسر جهان اجرا می شوند. به عبارت دیگر، مدارک دانشگاهی دارایی های مالی ارزشمندی هستند که توسط یک سیستم اساسا خیرخواهانه ارائه می شود. خوب بود، اگر درست بود. در واقع، مدارک دانشگاهی بیشتر شبیه ترکیبی از خدمات و مالکیت معنوی است که توسط یک بازار آزاد خصوصی ارائه می شود که به طور مزمن مستعد شکست است.
تیم کوک برای The Chronicle
شواهد این شکست را می توان در یک میلیون نفر که سالانه وام های دانشجویی خود را نکول می کنند مشاهده کرد، در مقایسه با تقریباً صفر افرادی که در دانشگاه ثبت نام می کنند و فکر می کنند که نکول نتیجه محتمل است. چرا آنها نکول می کنند؟ اغلب، به این دلیل است که به اصطلاح دارایی آنها بازده وعده داده شده را ارائه نمی دهد. بر اساس کارت امتیازی کالج وزارت آموزش ایالات متحده، بیش از 780 موسسه وجود دارد که کمتر از یک سوم دانشآموزان در آنها شش سال پس از شروع کالج، درآمد سالانهای بالای 25000 دلار دارند. انصافاً، تعداد زیادی پردیس شعبهای با زیبایی انتفاعی وجود دارد. مدارس در آن گروه اما استاندارد را از یک سوم به یک دوم افزایش دهید و صدها مؤسسه عمومی، عمدتاً کالج های محلی و دانشگاه های چهار ساله منطقه ای، وارد این ترکیب می شوند. در دانشگاه نیومکزیکو شرقی، تنها 46 درصد
دانشجویان از آستانه درآمد 25000 دلاری فراتر می روند. هفتاد و سه درصد از بدهکاران در آنجا دو سال پس از ترک تحصیل در پرداخت وامهای خود دچار نکول، معوق، تعویق، تساهل یا عدم پیشرفت میشوند. در سراسر صنعت، اعداد بدهی و پیشفرض بهویژه برای دانشجویان سیاهپوست وخیمکننده است. چرا مردم در کالجهایی ثبتنام میکنند که فقیر شدن و بلای مالی محتملترین پیامد آن است؟ زیرا دیدن داخل کالج در حالی که بیرون ایستاده اید دشوار است، به خصوص اگر نه شما و نه کسی که می شناسید قبلاً در دانشگاه نرفته اید. تحصیلات در مقطع کارشناسی رابطه ای، داخلی و احتمالی است، چیزی نیست که بتوانید آن را لمس و احساس کنید. همچنین فقط یک بار اتفاق میافتد، برخلاف رستورانهای همسایهای که اگر غذای بدی برایتان سرو کنند دیگر به آن باز نخواهید گشت. و در بسیاری از مناطق کمتر پرجمعیت، ممکن است تنها یک مؤسسه عمومی برای حضور در آن حضور داشته باشد. علاوه بر این، دانشآموزان نمیخواهند یک رابطه اخطاری با آموزش عالی برقرار کنند. افراد خاصی در این زندگی وجود دارند که می خواهید به آنها اعتماد کنید: پزشک، کشیش، معلم شما. دانشجویانی که کالجها را انتخاب میکنند به دنبال شواهدی نمیگردند که ممکن است با آنها بدرفتاری شود، که ما میدانیم زیرا تمام حقایق مذموم ذکر شده در بالا در مورد درآمد و بازپرداخت وام در یک وبسایت پرمخاطب طراحی شده است که به طور خاص برای تسهیل انتخاب کالج طراحی شده است، با این حال دانشجویان همچنان به ثبت نام در دانشگاه ادامه میدهند. به هر حال آن کالجها. همه اینها به این معنی است که اگر میخواهیم مدارک دانشگاهی به طور مداوم و قوی مانند داراییهایی باشد که همه از قبل فکر میکنند، دولت باید شک و تردیدهای سرسختتری را ارائه دهد که مصرفکنندگان این کار را نخواهند کرد. دولت اوباما تلاش کرد. برای انجام این کار با تحمیل یک قانون عقل سلیم که دانشجویان نمی توانند از کمک های مالی و وام های فدرال خود برای شرکت در برنامه های انتفاعی استفاده کنند که به طور مزمن در ارائه مدارک به دانش آموزانی که پول کافی برای بازپرداخت وام هایشان را به دست می آورند، ناکام هستند. این واقعیت که این قانون قبل از اینکه توسط لابیهای انتفاعی کالج که بتسی دیووس، وزیر آموزش سابق برای اجرای سیاستهای آموزش عالی فدرال در دوران دولت ترامپ برای اجرای سیاستهای آموزش عالی فدرال استخدام کرده بود، از بین برود، به شدت در کنگره و دادگاهها مورد اعتراض قرار گرفت، این واقعیت را رد کرد که استانداردهای اوباما خفیف تا حد سهل گیر بودن و حتی برای اکثر برنامه های کالج کاربرد نداشت.
اگر میخواهیم مدارک دانشگاهی بیشتر شبیه داراییها باشد، دولت باید شک و تردیدهای سختگیرانهتری را ارائه دهد که مصرفکنندگان این کار را نخواهند کرد.
این قوانین هیچ تاثیری بر بازار رو به رشد سریع و تقریباً کاملاً غیرقابل تنظیم برای مدارک کارشناسی ارشد حرفه ای ارائه شده توسط دانشگاه های دولتی و غیرانتفاعی نداشت، بخشی که به طور فزاینده ای توسط برنامه های کاملاً آنلاین اجرا می شود که توسط شرکت هایی که به عنوان شرکای خاموش و واسطه های بازاریابی برای نام تجاری فعالیت می کنند هدایت می شود. موسسات، در ازای سهم شیر از سود. کالج ها شکایت خواهند کرد که بهترین کاری که برای دانشجویان انجام می دهند را نمی توان به درصد و مقدار دلار کاهش داد. درست است. اما بدترین کاری که کالجها با دانشآموزان انجام میدهند کاملاً ممکن است. برای اینکه مدرکهای دانشگاهی واقعاً برای همه بازدهی داشته باشد – در واقع به یک دارایی مالی تبدیل شود، به ویژه برای دانشآموزان کمدرآمد و نسل اول که بیشترین حساسیت را نسبت به کیفیت آموزش دارند و آسیبپذیرترین آنها هستند. برای استثمار – دولت فدرال باید یک طبقه قوی از حمایت از مصرف کننده بسازد که برای همه کالج ها، بزرگ و کوچک اعمال شود. نسخه ای از این مقاله در اصل در آینده ساختن ثروت: مقالات مختصر در مورد بهترین ایده ها برای ایجاد ثروت – برای همه، منتشر شده توسط بانک فدرال رزرو سنت لوئیس (2021).