موضوع آخرین آلبوم پیانیست مارک آندره هاملین باخ است – نه، نه آن. هاملین – با انتشار موسیقی اخیر سیگیزموند تالبرگ، سامویل فاینبرگ و ارنو دانانی، همیشه کنجکاو در کاوش در عرصه های بیرونی رپرتوار است. — اکنون به طیف فوق العاده ای از آثار کیبورد کارل فیلیپ امانوئل باخ، دومین پسر بازمانده یوهان سباستین روی آورده است.CPE باخ آهنگساز پرکار و مربی مهمی بود که تأثیر قابل توجهی بر هایدن، موتزارت و بتهوون داشت. (آلبوم جدید هاملین همراهی خوشآمد برای سه جلد انفرادی هایدن است که او با قدرتی ایدهآل، یک دهه و بیشتر در لیبل Hyperion منتشر کرد.) اما اگر او در قرن نوزدهم بیشتر از پدرش مورد توجه قرار گرفت. البته اخیراً اینطور نبوده است. تا حدی به این دلیل است که نمرات طبقهبندیکننده CPE، پیشتصورات تاریخ موسیقی را به چالش میکشد که آنطور که نوشته میشود – که بهطور شگفتانگیز، حتی به طرزی نگرانکننده، تجربی به نظر میرسد. "باروک" چه زمانی به پایان رسید و "کلاسیک" چه زمانی آغاز شد؟ "موسیقی اولیه" چیست؟ کار C.P.E. ماهان اصفهانی، نوازنده هارپسیکورد، که بخشی از این موسیقی را ضبط کرده و نتهای کتابچهای را برای مجموعه دو دیسک هملین نوشته است، پیشنهاد میکند باخ ما را به بررسی مجدد این سؤالات دعوت میکند. قبل از سال 1725 به دو مورد از فانتزی های بداهه بداهه بسط یافته ای که درست قبل از مرگش در سال 1788 سروده بود، نوشت. در مصاحبه ای از هملین خواسته شد که صفحه مورد علاقه خود را از بین موسیقی متن انتخاب کند، "Abschied von meinem Silbermannischen Claviere, in einem Rondo" را انتخاب کرد (" خداحافظی با من Silbermannischen Clavier، در یک Rondo»)، ادای احترام به یک کلاویکورد مورد علاقه در سال 1781. در اینجا گزیده هایی از مکالمه ویرایش شده است. حتی برای پیانیست های ماجراجویی مانند شما، موسیقی CPE باخ دقیقاً رایج نیست. چگونه آن را انتخاب کردید؟ همسر من، کتی فولر، یکی از مجریان رادیو WCRB در بوستون است، و در سال 2008 یا 2009 او یکی از قطعات ضبط شده توسط میخائیل پلتنف از دویچه گرامافون C.P.E را اجرا کرد. باخ این یک سونات کوچک در ای مینور بود. این سه حرکت است، بسیار فشرده، حدود هفت یا هشت دقیقه. این قطعه ناگهان و در وسط یک عبارت تمام می شود. باخ فقط تصمیم می گیرد آن را با وارونگی اول تونیک به پایان برساند، که برای من یک شوک کامل بود. شما فقط باید به Gesualdo نگاه کنید تا ببینید برخی از آهنگسازان حتی در اوایل تاریخ تا کجا می توانند پیش بروند، اما این واقعاً یک شوک بود. به طور تصادفی، من به تازگی مجموعه ای از موسیقی را به ارث برده بودم که شامل شش جلد موسیقی بود که C.P.E. در اواخر عمر، در دهه 1780، برای "آماتورها و خبره ها" منتشر شد. بنابراین من به سمت موسیقی دویدم، و مطمئناً این دقیقاً همان چیزی است که C.P.E. درخواست می کرد – نه ریزه کاری، نه رالنتاندو، نه هیچ چیز. طبیعتاً می خواستم بیشتر بدانم، بنابراین شروع به خواندن از شش جلد کردم و سپس هر چیزی را که پیدا کردم خریدم. من بسیار بسیار مشتاق شدم. ایده ضبط برخی از این چیزها همیشه در ذهن من بود، اما مدتی طول کشید تا چرخ ها را به حرکت درآورم. وقتی شروع به صحبت در مورد این پروژه کردم، بدون اینکه تاریخ ضبط در ذهنم باشد، به یک موضوع بسیار رسیدم. ایمیل خوبی از پل کورنیلسون از موسسه علوم انسانی پاکارد. او گفت: «ما یک مجموعه 18 جلدی از کل آثار کیبورد در نسخههای urtext داریم. یکی میخوای؟" پروژه ای که شامل یک سی دی بود، به دلیل شرمساری ثروتی که با آن مواجه بودم، به دو سی دی تبدیل شد. بیش از هر چیز، می خواستم بر غنای تخیل باخ تأکید کنم. من می خواهم از پیانیست ها خواهش کنم که او را جستجو کنند. این هرگز آسان تر نبوده است. پس چه چیزی موسیقی او را متمایز می کند؟ عنصر زاویه دار بودن، شگفتی، و لذت دائمی در غیرمنتظره ها بسیار بخشی از هایدن بود، و او اعتراف کرد که بدهی زیادی به C.P.E دارد. باخ چند مدولاسیون بسیار جسورانه وجود دارد، و آنچه قبلاً ذکر کردم تنها زمانی نیست که او تصمیم می گیرد یک قطعه را پایان دهد. در حرکت آهسته سونات فا مینور که ضبط کردم، بخش میانی به مدولاسیون ادامه میدهد، مدوله میکند، مدوله میکند – و سپس ناگهان در یک لحظه بسیار پرتنش، که با کلید خانه بسیار غریبه است، قطع میشود. سپس سه ضربان طولانی سکوت وجود دارد، و او فقط تصمیم میگیرد به ابتدا بازگردد، بدون رابطه واضح بین دو کلید. من نسخههایی را دیدهام که این را «تصحیح» کردهاند تا آن را دلپذیرتر و عادیتر کنند. یکی از آنها در واقع اثر Hans von Bülow بود و شما کار قصابی را که او در موسیقی C.P.E اجرا کرد را باور نمی کنید. این غیر قابل باور است برای مدتی، چیزی بیشتر از آن در دسترس نبود. باخ در زمان تغییرات بزرگ تکنولوژیک می نوشت، زیرا هارپسیکوردها و کلاویکوردها جای خود را به فورتپیانو می دادند، تغییری که به آهنگسازان اجازه می داد ابزارهای بیان جدیدی را توسعه دهند. به کسانی که ممکن است استدلال کنند که این موسیقی باید فقط بر روی سازهای زمان خود اجرا شود، به جای یک کنسرت بزرگ، چگونه پاسخ می دهید؟ تمام نتایج موسیقی که می خواهم بنابراین، به همان اندازه که گاهی اوقات از نواختن یک ساز قدیمی لذت می برم – و نه لزوماً در ملاء عام – موسیقی از نواختن پیانوی مدرن جان سالم به در می برد. برای من، همین کافی است؛ من به هیچ چیز دیگری نیاز ندارم. صداهای احتمالی زیادی در پیانوی مدرن وجود دارد که برای من کاملاً رضایت بخش است. تغییر فناوری در واقع موضوع صفحه مورد علاقه شما است، صفحه وسط یک روندو که باخ در سال 1781 به عنوان وداع با خدمت طولانی خود نوشت. کلاویکورد. این قطعه بسیار تاثیرگذار است. یادم میآید در طول جلسه ضبط، برای رسیدن به آن عجله داشتم، زیرا اولین قطعهای بود که گذاشتم. دقیقاً در وسط آن یک لحظه وجود دارد: یک فرماتا وجود دارد، و سپس ناگهان این قطعه ای ماژور وجود دارد. وتر این آکورد ای ماژور واقعاً چیز عجیبی نیست، زیرا شما از B مینور بیرون می آیید. اما اگر مقدار مناسبی از سکوت را قبل از آن رها کنید، و اگر به کیفیت حمله این آکورد توجه خاصی داشته باشید، این یکی از جادویی ترین لحظاتی است که من در تمام موسیقی از آن آگاهم. من آن C.P.E را خواندم. ظاهراً به آقایی که این کلاویکورد سیلبرمن را به او داده است گفته است که حتی نواختن این قطعه بر روی کلاویکورد دیگری غیر از این کاملاً غیرممکن است. (فکر می کنم C.P.E حدود 35 سال آن را داشت، بنابراین خداحافظی بسیار غم انگیزی بود.) اما خوشبختانه من به آن توجهی نکردم. دانستن آن جالب است، و قدرت اعتقادات او را به شما نشان می دهد، اما انکار امکاناتی است که در چیزی مانند پیانوی مدرن، یا هر ساز دیگری قابل دستیابی است. در یک پیانوی مدرن به دست می آید: bebung که نوعی ویبراتو است. آیا شما فقط باید آن را نادیده بگیرید و بپذیرید که پیانو از راه های دیگری جبران می کند؟ من فقط سعی کردم جای دیگری جبران کنم. چیزی که من را درگیر کرد، تصویر C.P.E است. احتمالاً این قطعه را بداهه نوازی می کند و بعداً آن را یادداشت می کند، زیرا واقعاً مانند یک بداهه به نظر می رسد – مانند نواختن برای خودش.
به موسیقی کیبورد باخ گوش دهید (نه، نه آن یکی)
