J اوسه روب در حال ترک محل کار خود در روتردام بود که دید زن و مردی به سمت او می روند. بعدازظهر سه شنبه ، 20 مارس 2012 بود. "آیا شما خانم روبه هستید؟" سرش را تکان داد. زن که شلوار جین و بادگیر مشکی پوشیده بود ، توضیح داد که با پلیس است. "من می خواهم یک دقیقه با شما صحبت کنم. این درباره پسرتان ، ادوین است. ما او را دستگیر می کنیم. " خوزه یخ زده خیره شد. زن پرسید که آیا آنها را همراهی می کند یا خیر. ژوزه با رضایت موافقت کرد. در ماشین پلیس ، مأمور به او گفت که قصد دارند پسرش را در خانه خانواده در بارندرخت ، در جنوب روتردام غافلگیر کنند و او را در محل دستگیر کنند. او پرسید آیا خوزه می خواهد برای دستگیری پسرش آنجا باشد؟ او با ناراحتی پاسخ داد: "نه." انگار تازه به پسرش خیانت کرده بود. ایستادن و تماشای این کار بدتر خواهد کرد. پلیس از خوزه کلیدهای خانه اش را خواست و او را در میدان سوپرمارکت محلی چند بلوک خانه اش رها کرد. هنگامی که مأموران برای دستگیری بزرگترین فرزندش ، فقط یک نوجوان 17 ساله مشکل دار ، رانندگی کردند ، او احساس وحشتناکی کرد. کمی بعد ، سه افسر از خانه بیرون آمدند و ادوین را بین آنها همراهی کردند. او هیچ مقاومتی نشان نداد. ادوین به بازداشتگاهی در هوتن ، نزدیک اوترخت منتقل شد. هنگامی که او رفته بود ، خوزه سرانجام دوباره وارد خانه او شد. او روی مبل اتاق نشیمن نشسته بود و نظاره می کرد که افسران در کابینت ها ورق می زنند ، از پله ها بالا و پایین می روند و درایو فلش ، سی دی رام و تلفن را جمع می کنند. بعداً ، من از خوزه و شوهرش ، رود ، در خانه تراس خود در روتردام دیدن کردم ، جایی که آنها درباره ادوین به من گفتند ، و من نحوه تماس با او را برای آنها توضیح دادم. من ادوین را از طریق یک منبع پیگیری کرده بودم ، شماره تلفن او و سرانجام پس از تلاشهای مکرر با او تماس گرفت. در ابتدا ، او به پیام های واتساپی که ارسال می کردم پاسخ نمی داد. وقتی او بالاخره پاسخ داد ، از شماره دیگری بود. آنچه می خواستم بدانم این بود که چرا او به بزرگترین شرکت مخابراتی هلند حمله کرده و آن را در هرج و مرج فرو برد. می خواستم بدانم که او چگونه کارهایی را که انجام داده است یاد گرفته است – و بعد از دستگیری چه اتفاقی برایش افتاده است. چت های ما نامنظم بود. یک روز او سرگرم کننده و جذاب بود ، سپس دور افتاده بود. گاهی اوقات روزها می گذشت تا او به پیامی پاسخ داد. معلوم شد که او در آسیا بوده است. ما همچنین یکبار در اسکایپ صحبت کردیم. می خواستم ملاقات کنم. او همچنین گفت ، اما ما هرگز این کار را نمی کنیم. ادوین چند ماه قبل از دیدار من با پدر و مادرش فوت کرد. همانطور که صحبت می کردیم ، غم از دست دادن فرزندشان چندین بار ناگهان برانگیخته شد. رود آخرین فردی بود که ادوین را زنده دید ، اما هنوز بر او سنگینی می کرد. ادوین کمتر از یک سال سن داشت که از مادر بیولوژیکی اش گرفته شد. او تنها بود و نمی توانست از یک نوزاد مراقبت کند. ماه ها حتی او را لمس نمی کرد. خوزه و رود ادوین را پرورش دادند. خوزه در مراقبت های بهداشتی کار می کرد و رود مهندس شیمی در شرکتی بود که سنگ معدن را برای رنگدانه پردازش می کرد. آنها می خواستند به کودک ادوین یک خانه دوست داشتنی بدهند. اما او یک کودک مشکل بود. "من همیشه فکر می کردم اضطرابش از زمانی که او هنوز خیلی کوچک بود شروع شد. خوزه به یاد می آورد که او نمی تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. او اغلب از معده درد شکایت داشت. ویزیت های بی شماری از پزشک و بیمارستان انجام شد. هر بار آزمایش های پزشکی انجام می شد. خوزه گفت: "راستش ، من فکر می کنم این یک روانشناسی بود." "ادوین اضطراب زیادی داشت ، اما پزشکان روی علل جسمی تمرکز کردند." ادوین مثل بچه های دیگر نبود. والدینش و معلمانش نیز این را دیدند. یک بار ، در عصر یکی از والدین ، یک مربی پرسید: "در واقع او چه مشکلی دارد؟ او تقریبا هیچ دوستی ندارد. " هر زمان که او در اطراف افراد دیگر بود ، ادوین عصبی می شد ، عصبانی می شد و گوشه گیر می شد. او تقریباً هیچ ورزشی انجام نمی داد و بیرون بازی نمی کرد. در عوض ، او ترجیح داد پشت کامپیوتر در اتاقش در طبقه بالا بنشیند. والدینش به او اجازه دادند ، خیالشان راحت بود که حداقل او این سرگرمی را داشت. آنها تقریباً هیچ چیز در مورد کامپیوتر نمی دانستند. آنها از یکی برای ارسال ایمیل عجیب و غریب یا جستجوی تعطیلات استفاده کردند ، اما این در مورد آن بود. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان حرفه ای ، در سال 2010 ادوین در یک دوره فناوری اطلاعات در کالج Albeda در روتردام ثبت نام کرد. او گفت می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد. والدینش به او اجازه دادند یک رایانه شخصی بخرد که خودش جمع آوری کرده بود. این کارت حافظه بزرگ و قدرت پردازش زیادی داشت. او آن را در اتاق خواب خود تنظیم کرد. با نگاهی به گذشته ، خوزه فکر می کند "این ممکن است بزرگترین اشتباه ما باشد". ادوین وسواس اسباب بازی جدیدش را داشت و فقط برای غذا به طبقه پایین آمد. گهگاه والدینش به اجمالی از کاری که او انجام می داد ، نگاه می کردند. او عمدتاً بازی هایی انجام می داد ، به ویژه آنهایی که در آن افراد به طرز خشونت آمیزی کشته می شدند – مانند ساختن پارک های تفریحی و سپس راندن افراد از سواری. همچنین تعداد زیادی فیلمبرداری وجود داشت. رود گفت: "او در مدرسه درس های اخلاق در مدرسه می گذراند ،" بنابراین ما فکر می کردیم در نهایت همه چیز خوب است. " من در پاییز 2010 ، رابز نامه ای از ارائه دهنده اینترنت خود دریافت کرد KPN ، به آنها اطلاع داد که دسترسی به اینترنت آنها مسدود شده است. KPN گفت که "فعالیت مخرب" را در آدرس IP خانواده مشاهده کرده است. وقتی از ادوین در مورد آن س askedال شد ، آن را بی معنی دانست. به ژوزه ، او با اصطلاح لغت نامه گفت: "کلید WPA2" او را شکسته و از اتصال به اینترنت آنها سوء استفاده کرده است. ژوزه گیج شده ، آن را رها کرد. با این حال KPN آن را رها نکرد. تیم سوء استفاده این شرکت تحقیقات خود را انجام داد. این نشان داد که ادوین از سرور اجاره ای برای حمله به وب سایتی که بارگیری فیلم و تلویزیون ارائه می دهد ، استفاده کرده است. هنگامی که با شواهد روبرو شد ، توجیه ادوین این بود که او مدیران سایت را دوست نداشت. ادوین وب سایت را با بسته های داده زیادی بمباران کرده بود که خراب شد – چیزی که به عنوان حمله DDoS شناخته می شود. این نوع حمله جنایت است. "ادوین ، مانند برخی از دوستانش در اینترنت بسیار فعال است. در برخی موارد آنها به عنوان یک حلقه هک توصیف می شوند. "یکی از KPN در ایمیلی به رواد نوشت. "ما تعجب می کنیم که آیا او درک می کند که اقدامات او چه عواقبی می تواند داشته باشد. ما از شما می خواهیم که در این باره با او صحبت کنید. و نوشت: "من بحث طولانی با او داشتم. او یک بچه حساس است و به تدریج می بیند که کاری که انجام داده یک جرم جدی است. " رود و ادوین توافق کرده بودند که کامپیوتر به مدت سه ماه ممنوع باشد و توسط یک متخصص تمیز شود. رود در پایان ایمیل خود گفت: "من چیزی در مورد کامپیوتر نمی دانم." "آیا پیشنهادی دارید که می تواند به من در تمیز کردن رایانه کمک کند؟" KPN هرگز پاسخ نداد. والدین ادوین می توانند بگویند که چیزی در حال آماده شدن است. او در آستانه بود و به سختی از اتاق خود خارج شد. به محض لغو ممنوعیت رایانه ، وی تا 12 ساعت در روز به رایانه خود بازگشت. مدرسه خوب پیش نمی رفت دوره او در کارهای کلاسی و گروهی سنگین بود ، که به هیچ وجه مناسب او نبود. او ترجیح می داد کارها را به تنهایی انجام دهد. او از معلمان خود بیزار بود. او شبی به والدینش گفت: "من بیشتر از همه رایانه ها با هم آشنا هستم." همچنین ، معده درد دوباره برگشته بود ، و او از داروی ضد اضطراب ، اگزازپام ، برای کمک به آرامش و خواب استفاده می کرد. با رضایت والدینش ، در تابستان 2011 ادوین به یک دوره محاسبات در کالج زادکین در روتردام منتقل شد ، جایی که به دانش آموزان آزادی بیشتری داده می شد و می توانستند به طور مستقل در پروژه ها کار کنند. این کمکی نکرد. خوزه و رود دقیقاً نمی دانستند ادوین چگونه زمان خود را می گذراند. گاهی اوقات ، او از شخصی که در انگلستان یا استرالیا می شناخت ، نام می برد ، بنابراین آنها تصور می کردند که او به صورت آنلاین دوست شده است. آنها گفتند: "حداقل او بالاخره معاشرت می کند." با این حال ، او بی حال به نظر می رسید. آنها به یکدیگر گفتند که او به فضا احتیاج دارد ، مطمئناً مواردی وجود دارد که او را خوشحال می کند و او مهارت زیادی در کامپیوتر دارد. اما در روزهایی که او هرگز صفحه نمایش خود را ترک نکرد ، ناامید نشدن سخت بود. آنها بیش از یک بار با خود می پرسند: "آیا باید دوشاخه را بکشیم؟" به او اجازه دادند هر کاری می خواهد بکند. اگر او احساس بازی می کرد ، ویندوز را راه اندازی می کرد. اما بیشتر او لینوکس ، سیستم عامل پیشرو خود را انتخاب می کرد. از آنجا دستگاههای مجازی متفاوتی را باز کرد تا بتواند چندین شخص را پذیرفت. نمی تواند در دنیای واقعی بیشتر بچه های آرام و گوشه گیر. آنها با هویت ساختگی در مورد رایانه ها ، دختران و بیرون رفتن صحبت کردند و ترفندهایی را برای نفوذ به شبکه های رایانه ای خصوصی طراحی کردند. به صورت آنلاین ، ادوین یا xS یا YUI بود-دومی به خواننده ژاپنی یوئی اشاره کرد ، که از آنها بود طرفدار دو آتیشه. به عنوان YUI ، او متفاوت بود. جسورتر ، مطمئن تر از خود. به صورت آنلاین ، ادوین آرام با لبخند خجالتی زنده شد. او در کانال های چت در سال 2011 با یک استرالیایی ، "Dwaan" و یک آمریکایی ، "Sabu" ملاقات کرد. این سه نفر در مورد هک صحبت کردند و دوستان جدید او مکانهایی را که ادوین موفق شده بود به آنها نشان دهد ، نشان دادند. سابو ، همانطور که اتفاق می افتد ، یک ضربه بزرگ در دنیای دیجیتال او رهبر گروه LulzSec بود ، گروهی که شش عضو آن به طیف وسیعی از سازمان ها حمله کردند و وب سایت شرکت های بزرگ را در سال 2011 هک کردند تا امنیت بد آنها را افشا کنند. اگرچه در برخی موارد مزاحمت ایجاد می شد ، اما در موارد دیگر عواقب بد آنها عواقب جدی داشت ، مانند زمانی که این گروه در تلافی ادعای توهین به خواننده رپ کامن ، اطلاعات متعلق به بیش از 70،000 شرکت کننده آمریکایی در برنامه تلویزیونی محبوب The X Factor را سرقت کردند. شبکه پلی استیشن سونی و وب سایت CIA نیز توسط LulzSec هدف قرار گرفتند. چندین آژانس تحقیقاتی در جستجوی Sabu بودند اما مانند ادوین ، او مراقبت کرد تا آهنگهای خود را پوشش دهد. همه بچه ها با نام مستعار در کانال های چت رفتند ، برای ورود به برخی از آنها رمز عبور نیز لازم بود. علاوه بر این ، آنها هرگز مستقیماً از اتصالات خانه خود وارد سیستم نشده اند ، بلکه از طریق یک شبکه خصوصی مجازی امن (VPN) وارد شده اند. ادوین ابتدا به سرور VPN متصل شد ، سپس ناشناس آنلاین شد. تا حدودی انضباط لازم بود. فراموش کردن استفاده از VPN فقط یکبار باعث می شود آدرس IP منزل وی فوراً برای هر کسی قابل مشاهده باشد. ناشناس ، شبکه ای از هکرها که به خاطر حملات سایبری به وب سایت های دولتی ، شرکتی و مذهبی مشهور است. عکس: تلویزیون رویترز پس از مدتی ، ادوین به کانال های چت که در آن هکرهای جدی به هم نزدیک شده بودند ، راه پیدا کرد. جلب اعتماد آنها اولین و مهمترین مرحله بود ، زیرا پلیس نیز در کمین بود و سعی می کرد با استفاده از هویت های جعلی نفوذ کند. در 16 سالگی ، ادوین در حال چرخش به دور LulzSec و همچنین یک گروه آزادتر به نام ناشناس بود. اگرچه خود عضو نبود ، اما در کانال های چت آنها شرکت کرد. این روزها زمان هیجان انگیزی در دنیای هک بود. اعضای ناشناس گروهی از سازمانها را مورد هدف قرار داده و همبستگی خود را با ویکی لیکس اعلام کردند که صدها هزار پیام دیپلماتیک ایالات متحده را منتشر می کرد. هنگامی که وب سایت افشاگر جولیان آسانژ توسط سرویس های پرداخت PayPal ، Mastercard و Visa مسدود شد و کمک های مالی زیادی به WikiLeaks قطع شد ، ناشناس با حمله DDoS که وب سایت های خدمات پرداخت را از بین برد و 5.5 میلیون دلار خسارت متحمل شد ، پاسخ داد. یک عضو در نهایت به 18 ماه زندان در بریتانیا ختم می شود. تماس های ادوین در خارج از کشور باعث افزایش اعتماد به نفس او شد. او ساعت ها با مردم سراسر جهان در مورد راه های هک وب سایت ها گفتگو کرد. ادوین اغلب زندگی "عادی" و جامعه غربی را به سخره می گرفت. او ماتریالیسم و نگرانی های سطحی را نکوهش کرد. اما بیشتر از همه آنها درباره هک صحبت کردند. دوان در مورد برخی از مکانهایی که رفته بود مفتخر شد. برای آنها ، این همه شوخی بود: ورود و خروج فقط برای اثبات اینکه می توانند امنیت یک سایت را دور بزنند. آنها هرگز سرقت نکردند. تنها چیزی که آنها می خواستند این بود که نگاه کنند. در دسامبر 2011 ، وقتی 17 ساله بود ، ادوین با "Phed" مبادله آنلاین کرد ، که به او "سوء استفاده" نشان داد. اکسپلویت یک قطعه کد است که از آسیب پذیری های امنیت شبکه برای ورود به جایی استفاده می کند ، مانند کلیدی که قفل های قدیمی را باز می کند. شبکه های کامپیوتری ، به ویژه در سازمان های بزرگ ، به نرم افزارهای مختلف متکی هستند. همه نرم افزارها دارای یک یا دو حفره هستند – برخی شناخته شده اند ، برخی دیگر هنوز کشف نشده اند. هر زمان که سازندگان نرم افزار چنین آسیب پذیری را کشف کنند ، به سرعت اقدام به ایجاد وصله و ارائه به روز رسانی می کنند. در همین حال ، هکرها به دنبال نقاط ضعف مشابهی هستند و به همان سرعت برای ایجاد یک کلید – سوء استفاده – برای ورود به داخل تلاش می کنند. ادوین در حال جستجوی اینترنت بود و شبکه ها را اسکن می کرد تا ببیند چه کسانی از نرم افزار با یک حفره شناخته شده استفاده می کنند. در این مورد ، HP Data Protector بود. او با استفاده از گوگل ، سایت ها را به صورت دستی جستجو کرد و "محافظ داده" را به عنوان عبارت جستجو در کنار یک وب یا آدرس IP خاص وارد کرد. در اوایل دسامبر 2011 ، ادوین طلا گرفت. او دانشگاهی در نروژ ، NTNU پیدا کرد که از نرم افزار استفاده می کرد و هنوز به روز رسانی حاوی وصله را نصب نکرده بود. ادوین سوء استفاده خود را گرفت ، آن را اجرا کرد ، و او در داخل بود. با نگاهی به شبکه دانشگاه ، متوجه شد که شش سرور رایانه به فرمان او دارد. بعداً ادوین کنترل یک "ابر رایانه" را در دانشگاه ترومسو به دست آورد. او مدتی سر خود را به مشام گذاشت و سپس یک "در پشتی" نصب کرد. اکنون او می تواند هر زمان که بخواهد از راه دور به سرور رایانه دانشگاه دسترسی پیدا کند. ادوین بدون هیچ مشکلی بدلکاری خود را کنار گذاشت و با دوستان جدیدش موفق به کسب اعتبار هکر شد. دوان با استفاده از مشت های مشت انگیز و فریاد "Loooooooolll" و "OMG!" به شاهکار ادوین پاسخ داد. این فقط اشتهای ادوین را برانگیخت. او به دنبال اهداف جدید در کشورهای دیگر بود. قربانی بعدی وی دانشگاه Twente در هلند بود ، سپس یک وب سایت در ایسلند ، و پس از آن یک دانشگاه در ژاپن. او قابل توقف نبود. تا زمانی که مراقبت می کرد ابتدا به سرور VPN در روسیه متصل شود ، هیچ اثری برای دنبال کردن باقی نگذاشت. بزرگترین شرکت مخابراتی هلند از HP Data Protector استفاده می کرد و هنوز به روز رسانی را نصب نکرده بود. اینجا پنجره ای باز بود. آیا او جرات می کرد سری بزند؟ چرا سریع به سرویس دهنده اینترنتی خود نگاهی نمی اندازید؟ به هر حال ، KPN ماهی بزرگی بود و اعتبار زیادی برای او به همراه داشت. ادوین قمار کرد او یک آدرس IP KPN تصادفی وارد کرد ، سوء استفاده خود را انجام داد و سپس با استفاده از یک مسیر منحرف در دانشگاه ژاپن ، داخل شبکه KPN لغزید. هنوز برای باز کردن برخی از درها نیاز است. به عنوان مثال ، او نمی تواند دستورات را مستقیماً از رایانه خود به KPN ارسال کند. او همچنین از حقوق کامل در کل شبکه برخوردار نبود. او نمی توانست فقط راه برود ، زیرا یک دیوار آتش راه او را بسته بود. اما همه اینها بازی کودکانه بود. ادوین با انتقال یک برنامه از رایانه شخصی خود به رایانه KPN ، می تواند دیوار را دور بزند. اکنون او آزاد بود که هر طور که می خواهد عمل کند. نماد LulzSec. او با خود فکر کرد KPN احمق. کل محل پر از سوراخ بود. ادوین با اسکن بقیه شبکه از دستگاه KPN که به آن دسترسی داشت ، دید که نرم افزار منسوخ در صدها مکان مورد استفاده قرار می گیرد. تقریباً همه سرورهای رایانه ای در شبکه گسترده ارائه دهنده مخابرات پنجره ای باز داشتند. بچه ای از بارندرخت بدون هیچ مانعی دور خودش می چرخید و آنچه می دید او را متحیر می کرد. او می تواند 514 سرور کامپیوتر را کنترل کند. او حتی می تواند به روتر اصلی ، ستون فقرات کل شبکه KPN دسترسی پیدا کند. او می تواند داده های 2.1 میلیون مشتری KPN را مشاهده کند. او می تواند صدها هزار نفر را از اتصال به خط تلفن اضطراری ملی منع کند. او می تواند ترافیک اینترنت را تغییر مسیر دهد تا افرادی که می خواهند به عنوان مثال از یک سایت خبری دیدن کنند به جایی کاملاً متفاوت برسند. ادوین می تواند هر کاری که می خواهد انجام دهد و KPN هیچ چیز را نمی داند. با هیجان ، او فتح خود را به داوان گفت. در ابتدا ، دوان از باور او امتناع کرد. ادوین برای اثبات اینکه فرمان KPN را به دست آورده است ، از شبکه KPN وارد کانال چت شده است. "WTF!" دوان پاسخ داد. ادوین از وضعیت جدید خود هیجان زده شد. او رشته کامپیوتر خود را رها کرد. در خانه ، تنش کاهش یافت. مادرش با خیال راحت به یکی از دوستانش ایمیل زد و گفت: "ادوین حالش بهتر شده است. او امسال از شرکت در کلاسها معاف شده است و اکنون یک دوره انگلیسی دبیرستانی را از خانه انجام می دهد. او به "Combasca" ، دانشجوی کره ای گفت: "من ISP خود را هک می کنم." کامباسکا او را باور نکرد و شواهد خواست. دوباره ، ادوین از شبکه KPN وارد کانال چت شد. او از کامباسکا خواست: "تو هم باید هکر شوی." دیگر در ناراحتی ده ها نفر در یک دفتر خالی یک طبقه بالاتر از استودیوهای ایستگاه رادیویی Fresh FM مغازه ایجاد کرده بودند. آنها میز ، لپ تاپ و کابل شبکه نصب کرده بودند. برای کسی که نمی دانست چه اتفاقی می افتد ، این یک منظره کنجکاو بود: مردم هر روز صبح زود به طبقه آخر می شتافتند و تا نیمه های شب دیگر ظهور نمی کردند. خدمات تحویل شام را در شب کاهش می دهد. بین 80 تا 100 کارگر روزها به این شکل جمع شده بودند ، بسیاری از آنها مهندسان و تکنسین های KPN و محققان Fox-IT ، یک شرکت امنیتی هلندی که سیستم ها و شبکه های شرکت های مشتری را در سراسر جهان نظارت می کند. همه چیز با پیامی از شخصی شروع شد که خود را Combasca در کره جنوبی می نامید. کامباسکا گفت که او با شخصی که خود را YUI می نامد و ادعا می کند KPN را هک کرده است ، چت کرده است. و شواهد داشت. بعد از اینکه YUI به کارهایی که انجام داده بود مباهات کرد ، Combasca برگشت و با KPN تماس گرفت. در حال حاضر ، دو هفته بعد ، وحشت واقعی وجود داشت. واضح است که شخصی در داخل شبکه KPN بوده است. این می تواند یک فرد تنها ، یا یک کشور خارجی باشد. هیچ کس نمی دانست. همچنین KPN یا Fox-IT نمی توانند از میزان خسارت مطلع شوند. آنها مجبور بودند با رعایت نکردن رایانه ها ، سیستم ها را در حال کار نگه دارند تا سرویس میلیون ها مشتری را مختل نکنند. در اسکن ترافیک اینترنت ، مشخص شد که صدها نقطه در شبکه KPN به مکانهای خارج متصل می شوند. در و پنجره همه جا باز می شد. در 20 ژانویه 2012 ، KPN سطح هشدار خود را به نارنجی رساند. عملیات تجاری آن در خطر جدی بود. یک هفته بعد ، در 27 ژانویه ، یک کشف حتی بزرگتر وجود داشت. هکر همچنین به روتر اصلی نفوذ کرده و به طور م controlثر کل شبکه را تحت کنترل خود درآورده بود و می توانست هر کاری را که می خواست انجام دهد: ترافیک اینترنت را بررسی کند ، تلویزیون ها را خاموش کند ، خط تلفن اضطراری ملی را خارج کند. سطح هشدار به قرمز افزایش یافت. با توجه به تهدید مهمترین ارائه دهنده مخابرات کشور ، KPN مرکز امنیت سایبری ملی (NCSC) و واحد جرایم فناوری پیشرفته پلیس ملی را مطلع کرد. صبح روز بعد ، یکی از اعضای هیئت مدیره KPN گزارش پلیس را برای حمله به کامپیوتر ثبت کرد.
KPN ، ارائه دهنده اینترنت Robbes. عکس: پیروشکا وان دی ووو/رویترز این وضعیت زنگ خطر گسترده ای را به راه انداخت. شکنندگی شبکه ای که میلیون ها نفر بر آن تکیه می کردند برهنه شده بود. به دنبال دنباله روی هکر ، تیم پلیس ، Fox-IT و KPN سرانجام سرور رایانه ای را که از طریق آن وارد شبکه شده بود ، شناسایی کردند. اما پس از آن ، این معما پیچیده تر شد ، زیرا هکر با استفاده از اتصالات VPN از خود محافظت می کرد. تیم پلیس به کره جنوبی رفت تا با Combasca صحبت کند ، و بعداً به ژاپن رفت ، جایی که یک شبکه دانشگاه توسط همان فرد نقض شده بود. محققان می توانند ببینند که هکر از سرور VPN روسی استفاده می کند که آدرس IP آن بیش از یک بار در KPN's نشان داده شده است شبکه. با این حال ، با ناراحتی ، این اطلاعات واقعاً به تیم کمک نکرد ، زیرا سرورهای VPN هویت یک کاربر را پنهان می کنند. آخرین چیزی که آنها می توانند امتحان کنند وجود داشت: پیگیری ترافیک از سرور VPN به رایانه شخصی در شبکه KPN. این رایانه میزبان وب سایتی بود که در آن مشتری KPN فیلم های بارگیری شده را به اشتراک گذاشت. در سرور آن سایت ، بازرسان همچنین فایل های هک شده را پیدا کردند. آدرس ایمیل سرپرست سایت [email protected] بود. وقتی آنها آن را جستجو کردند ، محققان سرنخ دیگری پیدا کردند: همان آدرس ایمیل قبلاً در مکاتبه با KPN در مورد آدرس IP مسدود شده استفاده شده بود. در سال 2010 ، یک آدرس IP متعلق به [email protected] به دلیل "فعالیت های مخرب" به طور موقت مسدود شده بود. این آدرس IP به خانه ای در Barendrecht ، درست در جنوب روتردام مرتبط بود. در نهایت ، هکر اشتباه کرد. وی VPN را رد کرد و مستقیماً از اتصال خانگی خود وارد سرور رایانه ای KPN هک شده شد. با این کار ، او آدرس خانه خود را افشا کرد. پلیس برای جمع آوری آخرین شواهد ، در مورد خانه هکر استراق سمع کرد. یک روز تمام منبع اینترنت آنها ناپدید شد و پلیس خیره به صفحه خالی خیره شد. شیر آنها در Barendrecht فعال بود ، اما هیچ اطلاعاتی وارد نمی شد. مشکل ، به گفته پلیس ، این بود که KPN به طور تصادفی اتصال اینترنت مظنون را مسدود کرده است. کمی بیشتر از دو ماه پس از دریافت پیام Combasca ، پلیس سرانجام شواهد کافی برای کشیدن ادوین از کامپیوترش دو مامور برای رهگیری مادرش و دریافت کلید خانه او اعزام شدند. سپس آنها به سرعت وارد اتاق طبقه بالا شدند که ادوین در آنجا نشسته بود ، بدون شک ، اینترنت را به عنوان "xS" طوفان کرده بود. ناگهان مردان متحدالشکل وارد اتاق شدند. "پلیس! دستت را از رایانه بردار! » J اوسه روبه یک بشقاب بیسکویت را جلوی من گذاشت و قهوه ریخت. رود کنارم نشست وقتی صحبت می کردیم ، او یک دستمال را از جیب شلوار جین خود بیرون کشید و عینک خود را کنار گذاشت تا چشمهایش خشک شود. محکومیت به زندان 240 روز به علاوه خدمات اجتماعی. با این حال ، او نمی خواست خدمات اجتماعی انجام دهد ، به جای آن زمان را دوست داشت. پس از آن ، ادوین حتی بیشتر کنار کشیده شد. او با داروهای آرامبخش خود درمانی کرد و انواع داروها را آزمایش کرد. پدرش به خانه می آمد تا خانه پر از برگ و گیاهانی را پیدا کند که ادوین از آن برای پختن دمنوش روانگردان استفاده می کرد. ادوین در این مرحله دچار توهم شد و از همه چیز استثنا کرد. از نظر والدین او وضعیت ناامید کننده به نظر می رسید. حتی متخصصان در کلینیک توانبخشی که در آن پذیرفته شده بود ، دی بومن در روتردام ، بعد از یک هفته برای او بسته ها را فرستادند و گفتند که رفتار او او را غیرممکن می کند. ادوین از رواد پرسید که آیا می تواند به خانه بازگردد ، اما پدرش وظیفه پذیرفتن پسر 22 ساله اش را نداشت. همانطور که ادوین در آستانه در خانه ایستاده بود ، رود با یک قلب سنگین او را برمی گرداند. " بیا ، "ادوین التماس کرد. اما رود در پایان اتصال خود بود. او گفت: "ما نمی توانیم." "متاسفم." ادوین با یک کوله پشتی رفت. والدینش هیچ ایده ای نداشتند که او کجا می رود. پس از چند هفته بدون هیچ خبری ، رود سعی کرد از طریق واتساپ و ایمیل با او تماس بگیرد. ادوین فقط به یک ایمیل پاسخ داد و گفت: "مطمئناً ، همه چیز خوب است. من در پیونگ یانگ ، کره شمالی هستم. " عکس ضمیمه پیام بود. در آن ادوین نشان می داد که تمام لباس سیاه پوشیده و زنجیرهای چشم نوازی روی کاپشن خود پوشانده است. در کنار او یک سرباز کره ای ایستاده بود. او در مقابل تصویری از رهبر کره شمالی کیم جونگ اون (احتمالاً در واقع یک جاذبه گردشگری در کره جنوبی) عکس گرفته بود. ادوین ایمیل خود را با این جمله بست: "آنها بر چیزهایی مانند WhatsApp و تلفن نظارت می کنند. اما حداقل آنها کامپیوتر دارند. ”این یکی از آخرین پیام های او بود. رود سرش را خم کرد. "آیا باید اجازه می دادم که او به خانه برگردد؟" او تعجب کرد "آیا باید به او یک فرصت دیگر می دادم؟ به حد خودم رسیده بودم من فقط نمی توانستم آن را انجام دهم. "من می خواستم داستان را از خود ادوین بشنوم. یک بار که ما Skyped کردیم ، او در یک اتاق هتل در کره جنوبی بود. هشت دقیقه بعد از تماس ما ، او با لبخند و علامت صلح امضا کرد. پس از آن ما به طور پراکنده در WhatsApp چت کردیم. پیامهای پایانی او با ناامیدی همراه بود. او نوشت: "من اینجا را دوست ندارم ،" و آنها اسلحه دارند "و" من می خواهم هر چه زودتر از اینجا بروم. " او دیگر به سوالات من در مورد KPN پاسخ نداد. چند روز بعد منبعی با من تماس گرفت. "در مورد ادوین چیزی شنیدی؟" او را در وان هتلی ، نه چندان دور از فرودگاه بین المللی سئول ، پیدا کرده بودند. درب اتاق او از داخل با مبلمان و بالش محصور شده بود. در خانه خود ، خوزه و رود عکس های ادوین را بیرون آوردند و از دوران پیچیده جوانی اش برایم گفتند. آنها درباره آخرین مکالمه من با او پرسیدند ، که رود در مورد آن گفت: "این درست قبل از مرگ او بود." آنها به من گفتند دستگیری و زندان ادوین نقطه عطفی بود – پس از آن ، همه چیز در سراشیبی بود. و س questionsالات همچنان باقی می مانند: اگر به راحتی می توان به جایی وارد شد ، آیا مشکلی بزرگتر اجتماعی وجود ندارد که ما باید به آن بپردازیم؟ مطمئناً کمکی نمی کرد که والدین او فقط درک مبهمی از آنچه ادوین در واقع انجام داده بود داشته باشند. مقامات اصطلاحات فنی مورد استفاده در پرونده علیه ادوین برای آنها معنی نداشت. به گفته مدعی العموم ، این "یکی از جدی ترین هک های تاریخ هلند" بوده است. کار ادوین "مبتکرانه" و "تأثیر بر KPN و بنابراین در کل جامعه ، بسیار بزرگ" بود. با حساب خود KPN ، 3 میلیون یورو برای آنها هزینه شد. پس از هک ، KPN اقداماتی را برای افزایش امنیت در سیستم های خود انجام داد. اگرچه ادوین بلافاصله در دادگاه به تمام اتهامات خود اعتراف کرد و با تحقیقات قضایی همکاری کرد ، اما دادستان عمومی در محکومیت خود تند رفت. او ادعا کرد که اقدامات ادوین "بدخواهانه و عمدی" بوده و باعث "خطری قریب الوقوع برای زندگی" شده است. رود گفت: "ما واقعاً نمی دانستیم که او در چه حال بود." این به او نشان داد که خطرات دنیای دیجیتال چقدر با خطرات دنیای واقعی متفاوت است. "حتی به ذهن ما هم نمی رسید که او بتواند چنین چیزی را ایجاد کند." رود اذعان داشت: "من اکنون بیشتر نگران کامپیوتر هستم." وقتی اظهارنامه مالیاتی خود را پر می کند و نمی تواند سایت را کار کند ، دچار استرس می شود. "گاهی اوقات می ترسم کسی از هویت من استفاده کند. من مجبورم به فناوری هایی وابسته باشم که نمی توانم آنها را درک کنم ، و این من را نگران می کند. " این یک عصاره ویرایش شده از جنگ وجود دارد اما هیچکس نمی تواند آن را ببیند ، توسط Bloomsbury منتشر شده و در guardianbookshop.co.uk موجود است. Huib Modderkolk در 17 نوامبر با لوک هاردینگ در رویداد آنلاین Guardian Live گفتگو می کند. بلیط ها را اینجا رزرو کنید Long Read را در توییتر به نشانیgdnlongread دنبال کنید ، به پادکست های ما در اینجا گوش دهید و به ایمیل هفتگی طولانی بخوانید.
هیچ اثری باقی نگذارید: چگونه یک هکر نوجوان خود را آنلاین از دست داد | هک کردن
