فهرست بستن

سرور در یک اتاق قفل شده است. چه کار میکنی؟ • ثبت نام

سرور در یک اتاق قفل شده است. چه کار میکنی؟ • ثبت نام

Who, Me? به ورودی دیگری در The Register's Who, Me خوش آمدید؟ آرشیوها امروز، یک خواننده برای صرفه جویی در روز (و رفع برخی آدرس های IP) به هالیوود می رود.
داستان ما از دیو می آید و ما را به استرالیای دهه 1990 می برد. دوران پل کیتینگ و جان هوارد و به طور قابل توجهی، دوران پیشرفت در فناوری مخابرات بود.
سوار بر آن موج خواننده ما، «دیو» (نه، نام واقعی او نیست) بود که در نرم افزار و زیرساخت یک سازمان دولتی کار می کرد. تیم او یک سیستم تصویربرداری ایجاد کرده بود (او با متواضعانه گفت: «زمانی که سخت بود») که می توانست ثبت علامت تجاری را روی دسکتاپ های ویندوز جدید که در همه جا ظاهر می شد، نمایش دهد.

دیو توضیح داد: «این برنامه به خوبی عمل کرد، و در انبوهی از وقت همه در کار روزانه خود صرفه جویی کرد و برخی از ایستگاه های کاری اختصاصی SUN را که برای نمایش تصاویر پایگاه داده علائم تجاری مورد استفاده قرار می گرفتند، با موفقیت جابجا کرد.

"به جای قرار گرفتن در صف، ممتحنین می توانند به سادگی از رایانه های شخصی رومیزی خود برای انجام کارهای روزانه خود استفاده کنند. متأسفانه، این مورد قربانی محبوبیت خود بود."
واقعا بود مشکل این بود که سرورها در یک دفتر و ممتحن ها در دفتری دیگر، حدود 12 کیلومتر دورتر بودند. اتصال این دو یک پیوند 2 مگابیت بر ثانیه بود که صراحتاً با افزایش تعداد کاربران زیاد، کار مناسبی نبود.

دیو که همیشه مشتاق راضی نگه داشتن کاربران بود، یک موج مغزی داشت. چرا سرورها را در همان ساختمانی که قسمت عمده کار در آنجا انجام شده است قرار ندهید؟ یک کار ساده – سخت افزار فیزیکی را به مکان جدید بکشید، آدرس IP را برای خانه جدید آن تنظیم کنید و – سلام پیشرو! تصاویر سریع و کاربران خوشحال.
درخواست‌های تغییر تأیید شد و در ساعت 9 شب یکشنبه، دیو و تیمش سرور را حذف کردند. یک ساعت بعد در مکان جدید خود قرار گرفت و رضایت خود را از طریق چراغ های چشمک زن و فن های چرخان به اشتراک گذاشت.
به جز هیچ یک از ایستگاه های کاری در ساختمان نمی توانند آن را ببینند. متصل بود. چراغ ها روشن بود اما تصاویر بسیار مهم قابل دسترسی نبودند.

دیو توضیح داد: «پس از چند ساعت عیب‌یابی، متوجه شدیم که تیم شبکه هنوز تغییر آدرس IP را که برای اجازه دادن به سرور در محل جدید شبکه لازم بود، اجرا نکرده است.
الان ساعت 1 بود. در مدت 7 ساعت، 600 کاربر قرار بود حضور پیدا کنند و انتظار داشته باشند که همه چیز کار کند. چه باید کرد؟ یک تماس فوری با تیم شبکه برقرار شد، اما هیچ کس پاسخ نداد: "در آن زمان چیزی به نام پشتیبانی 24×7 وجود نداشت."
پس باز هم چه باید کرد؟
دیو، که احتمالاً فیلم‌های سرقت زیادی را تماشا کرده بود، ایده‌ای داشت. مطمئنا، تیم به سادگی می تواند تغییر را برگرداند. یا می تواند به دیو قهرمان اکشن تبدیل شود. اتاق تجهیزات شبکه که به طور ایمن قفل شده بود در طرف دیگر دیوار جداکننده قرار داشت. درب گزینه ای نبود، اما او متوجه شد که اگر یک کاشی سقف را از مسیر خارج کند، می تواند از داخل حفره سقف و از روی پارتیشن بالا برود…
او گفت: فرود آمدن روی زمین کمی درد داشت، اما در عرض چند دقیقه سرور FreeBSD را که DNS را در حالت تک کاربر اجرا می‌کرد، راه‌اندازی مجدد کردم، تغییرات لازم را در فایل‌های DNS انجام دادم و سرور را دوباره راه‌اندازی کردم.
دکمه سبز بزرگ "Exit" را فشار داد و دیو بیرون بود. الان ساعت 2 صبح بود. شش ساعت تا سررسید کاربران و همه چیز آماده بود.
او صبح آن روز خوابید و در وقت ناهار وارد دفتر شد «تا برخی از اعضای تیم شبکه *بسیار خشمگین از او استقبال کنند.
"به نظر می رسد که راه حل صحیح شامل پرش پارتیشن نیست."
بنابراین کاربران خوشحال بودند، یک مجموعه از مدیریت دیو خوشحال بودند. و یک مجموعه پر شور بود. دیو شانه هایش را بالا انداخت، برنامه اکنون به زیبایی کار می کرد. و درس مهمی آموخته بود.

او به ما گفت: «اکنون کار مشاوره امنیتی انجام می‌دهم، شگفت‌انگیز است که چگونه ماجراجویی‌های دوران جوانی به من کمک می‌کند مطمئن شوم که مشتریانم امن هستند – چیزی که مراکز داده را از کف تا سقف محافظت می‌کند…»
"او او."
بنا به دلایلی نمی‌توانیم پس از خواندن ماجراهای دیو، تصویر بروس ویلیس را که از مجرای در Die Hard بالا می‌رود، از ذهنمان پاک کنیم. اگرچه خط "شما معجزه خواستید؟ من به شما FreeBSD می دهم" حلقه مشابهی ندارد.
در مورد زمانی که مجبور بودید تام کروز درونی خود را به نام DNS از طریق ایمیلی به Who, Me ارسال کنید، به ما بگویید؟ ®