فهرست بستن

نقد کتاب: «صدر اعظم» نوشته کتی مارتون

نقد کتاب: «صدر اعظم» نوشته کتی مارتون

آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به دلیل سبک ساده اما مستقیمش مشهور است. او یک بار به تونی بلر شکایت کرد: «من کاریزمایی ندارم، و من در برقراری ارتباط خوب نیستم.» او در هر دو زمینه اشتباه می کرد. ضد شوری او، در دنیایی که دیوانه شده، مغناطیسی شده است. در مورد ارتباط، روحیه او – آن لبخندهای نامحسوس، آن ابروهای چروکیده ظریف – بسیار حرف می زند. وقتی او با دونالد جی. ترامپ گل می گفت، با ناباوری چشمانش را به سمت او می چرخاند، گویی او در حال آروغ زدن یک سری غلاف های مواد شوینده است. مرکل یک نیروی متقابل در برابر جهل و غوغا است و جهان آزاد وقتی او برود دلش برایش تنگ خواهد شد. (او امسال پس از چهار دوره کناره گیری می کند.) او با نمایش فولاد آمیخته با یک ویژگی ظاهراً ناپدید شده: فروتنی به رهبر اخلاقی آن تبدیل شد. کمی شبیه خود مرکل است: آرام، بی‌علاقه، از اینکه ما را خسته کند نمی ترسد. بسیاری از خوانندگان آن را یک مرهم خواهند یافت. گذراندن وقت در شرکت شایسته و انسانی مرکل آموزنده است. مارتون نویسنده 9 کتاب قبلی است، از جمله "باور واقعی: آخرین جاسوس آمریکایی استالین" (2016) و "دشمنان مردم: سفر خانواده من به آمریکا" (2009) . او خبرنگار NPR بوده و رئیس دفتر ABC News در آلمان بوده است. او با دیپلمات ریچارد هالبروک، که در سال‌های 1993 و 1994 سفیر ایالات متحده در آلمان بود، ازدواج کرد. نوشتن زندگی‌نامه مرکل کار ساده‌ای نیست. او خصوصی معروف است. او از ایمیل و به ندرت پیامک استفاده نمی کند. حتی کارکنان قدیمی او هرگز از اقامتگاه خصوصی بی ادعای او دیدن نکرده اند. هیچ کتابی برای همه چیز وجود ندارد. او بی‌احتیاطی را از زندگی‌اش بیرون می‌کند. مرور کتاب نیویورک تایمز را کاوش کنید آیا می‌خواهید با جدیدترین و بهترین کتاب‌ها همراه باشید؟ این مکان خوبی برای شروع است. مرکل برای این کتاب با مارتون صحبت نکرد. وقتی نویسنده نقل قولی از یکی از نزدیکان مرکل دریافت می کند، اغلب پیش پا افتاده است، مانند «او مثل جهنم خنده دار است» یا «او عاشق خواندن است». اما به مارتون اعتبار بدهید. او با جدیت رد مرکل را دنبال کرده است، و داستانی که او به ارمغان می آورد داستان خوبی است. مرکل که در سال 1954 متولد شد، در آلمان شرقی تحت کنترل شوروی بزرگ شد و در نهایت پشت دیوار برلین بود. پدرش کشیش بود که هرگز او را تایید نکرد. برجسته شدن در آلمان شرقی خطرناک بود، بنابراین او یاد گرفت که این کار را انجام ندهد. او گفت که در کالج فیزیک خوانده است، "زیرا حتی آلمان شرقی نیز قادر به تعلیق محاسبات اولیه و قوانین طبیعت نبود." او برای اولین بار در 23 سالگی ازدواج کرد. مدت زیادی طول نکشید. این ازدواج تا حدی عملی بود، شوهر سابقش بعداً پیشنهاد کرد: دانشجویان متاهل بیشتر احتمال داشت که یک آپارتمان بگیرند. … بیلی بوستامانته مهمترین قرائت مرکل، در این دوره، تاریخ بود. اهالی آلمان شرقی از یک روایت نادرست در مورد جنگ جهانی دوم تغذیه شده بودند. آنها به این باور رسیدند که آلمان شرقی در برابر هیتلر مقاومت کرده است. به ندرت از یهودیان نام برده می شد. حقیقت یک شوک بود. مرکل متوجه شد که آلمان یک بدهی دائمی به یهودیان دارد، و این اعتقاد – احساس او نسبت به بدرفتاران – او را به تصمیم اخلاقی در سال 2015 سوق داد که صدها هزار پناهنده سوری و دیگر پناهندگان را به کشورش بپذیرد. به آرامی وارد سیاست او یک حزب راستگرا را انتخاب کرد. او به اندازه کافی از آزمایش های سوسیالیستی برخوردار بود. او به آمریکا احترام می گذاشت. از جمله قهرمانان او جورج اچ دبلیو. بوش، برای کمک به آلمان برای متحد شدن پس از فروریختن دیوار. یکی از معاصران به یاد می آورد: «به خوبی به یاد دارم که آنجلا به اولین جلسه ما آمد. او بسیار محتاط بود، بسیار متواضع بود و جوانتر از 35 سال به نظر می رسید. موهای او را با یک پسر هلندی کوتاه کردند.» در عرض 15 سال، پس از خدمت به عنوان وزیر محیط زیست در دوران هلموت کهل، به اولین صدراعظم زن آلمان تبدیل شد. مارتون مسائلی را که برای مرکل مهم است دنبال می کند. او یک فیزیکدان آموزش دیده است که برنامه انرژی هسته ای آلمان را پس از حادثه سال 2011 در فوکوشیما ژاپن متوقف کرد. ما شاهد تلاش او برای حفظ اتحادیه اروپا هستیم. ما شاهد تحول مواضع او در مورد مهاجرت هستیم. روابط نزدیک او با باراک اوباما و امانوئل مکرون وجود دارد. رقابت های خیره او با ولادیمیر پوتین؛ تلاش های او برای رسیدن به ترامپ با جلب نظر دخترش ایوانکا. مارتون این کتاب را "یک پرتره انسانی و نه سیاسی" می نامد و جزئیات شخصی ظاهر می شود. مرکل دوست دارد بایستد و برای مهمانانش در آشپزخانه قهوه درست کند و از موقعیت غیررسمی برای پرسیدن سوال و شکستن یخ استفاده کند. او خودش خرید مواد غذایی انجام می دهد. او یک طرفدار فوتبال است و فقط به خاطر گل های از دست رفته فحش می دهد. شوهرش که یک شیمیدان کوانتومی است – آنها با هم هیچ فرزندی ندارند، اگرچه او دو پسر بالغ از ازدواج قبلی دارد – دور از توجه است. نکاتی از جنبه بازیگوش تر وجود دارد. او به خاطر استقامت اجتماعی‌اش معروف است و بلر زمانی گفت: «دوست دارد تا دیروقت بیدار بنشیند و اوقاتی پر جنب و جوش داشته باشد». گفته می شود که او یک مقلد با استعداد است، به خصوص پوتین. او برای گفتن جوک های بی رنگ در مورد جنبه ای از آناتومی پوتین شناخته شده است. در مواردی که "صدر اعظم" به سمت هیژوگرافی متمایل می شود، اما دوباره به سرعت کنار می رود. مارتون یک ناظر انتقادی است، به ویژه تمایل مرکل به بیان نکردن احساسات عمیق‌تر خود، شکست مکرر او در به دست آوردن قلب‌ها و همچنین ذهن‌ها. مرکل می‌داند که سیاستمداران آلمانی دلیلی دارند که از سخنوری سر به فلک کشیده بر حذر باشند. این کتاب داستان قبل از خواب است. یک نوع ناراحت کننده، یا اینطور به نظر می رسد. گویی مارتون از طریق سوژه اش نظم لیبرال قدیمی را در خود جا داده و آرزوی شب خوبی برای آن دارد، زیرا فردا ممکن است بمیرد.